سید کیان

خوشگل مامان شما امروز ساعت 11:40 اولین کلمه واضح و معنی دارت و گفتی.

وقتی مامان جون به شما اجازه نداد آب بازی کنی گریه کردی و گفتی( آب به) اونم چچچچند بار.

البته دو روز پیشم گفتی آب به ولی ما فکر کردیم همینجوری گفتی.ولی امروز انقدر واضح و قشنگ گفتی که دل مامان و بردی حسابییییییی.

قربونت بشم من

دلم برای اولین بار که روی مانیتور سونو دیدمت تنگه.

دلم برای اولین بار که صدای قلبت رو شنیدم تنگه.

دلم برای اولین بار که تکون خوردی تنگه.

دلم برای اولین بار که چشمای نازت رو دیدم تنگه.

دلم برای اولین بار که خندیدی تنگه.

دلم حتی برای امروز صبح که بیدار شدی و خندیدی تنگه.

دلم برای تمام لحظه های کنار تو بودن تنگه.

دلم پر میزنه برای اولین بار که حرف بزنی.

دلم پر میزنه برای اولین بار که راه میری.

دلم برای تمام لحظه های نیومده پر میزنه.

اما میدونم وقتی بگذرن دلم برای همشون تنگ میشه.

چه تند تند داری بزرگ میشی عزیز دلم.باورم نمیشه که 12 روز دیگه چهار ماهت میشه.خیلی همه چیز داره زود میگذره .انگار با دنیا مسابقه گذاشتی تو بدو و اون بدو

عزیز دلم شما 12 مهر با یه سورپرایز بزرگ وارد زندگی ما شدی.روزهای زیادی برای اومدنت دعا کرده بودم اما اون روز اصلا فکر نمیکردم بیای بغلم. اولین بار که دیدمت داشتی با چشمای قشنگت دنیای کوچیک من و بررسی میکردی.چشمای سیاهت تو اون صورت مثل برف میدرخشیدن.تو قشنگ ترین آفریده ی خدایی عزیزم. عشقم، تو همه آرزو های منی که واقعی شده.جز سلامتی و ارامش تو هیچی از خدای مهربون نمیخوام